اجلاس تهران برگزار شد و به پايان رسيد. ديدگاه‌ها و سخنان گوناگون و متفاوتي از سوي شرکت‌کنندگان در اجلاس نسبت... اجلاس تهران برگزار شد و به پايان رسيد. ديدگاه‌ها و سخنان گوناگون و متفاوتي از سوي شرکت‌کنندگان در اجلاس نسبت به مسائل بين‌المللي و منطقه‌اي مطرح شد. هر يک از منظر ديدگاه خود آنها را نقد کردند و راهکارنشان دادند. بان‌کي‌مون از رژيم صهيونيستي دفاع کرد بدون اين که به جنايات اين رژيم در سرزمين‌هاي اشغالي اشاره کند و يا نسبت به تهديداتي که از سوي مقامات اين رژيم عليه جمهوري اسلامي ايران صورت مي‌گيرد، موضعي اتخاذ کند. آقاي مرسي به عنوان رئيس‌جمهور مصر جديد و رئيس پيشين جنبش غيرمتعهدها که به ايران سفر کرد نيز در سخنان خود مواردي را مطرح کرد که هم قابل تقدير بود و هم قابل نقد. مواضع ضد صهيونيستي وي و دفاع از حقوق مردم فلسطين توسط «محمد مرسي» در سخناني که در اجلاس «نم» مطرح کرد قابل تقدير و تشکر است و قطعا مورد توجه همه مسلمانان قرار خواهد گرفت و آينده روابط مصر و رژيم صهيونيستي را که در زمان «حسني مبارک» به اوج خود رسيده بود، ترسيم خواهد نمود. اما وي درباره تحولات سوريه، موضع منطقي و در خور شان مصر اتخاذ نکرد. آقاي مرسي بايد بداند که انقلابي که در مصر، تونس و يا حتي ليبي عليه ديکتاتورهاي اين کشورها ايجاد شد، خيزش‌هاي اسلامي از نوع مردمي بود. اکثريت مردم مصر و تونس عليه حسني مبارک و بن‌علي قيام کردند و با انقلاب خود آنها را سرنگون ساختند، اگر اکثريت و قاطبه مردم در کنار هم و با هم انقلاب خود را به پيش نمي‌بردند، هيچگاه قيام آنها به پيروزي نمي‌رسيد. مقايسه انقلاب مصر و تونس با اتفاقاتي که در سوريه مي‌افتد، مقايسه‌اي نادرست است. جنس اتفاقات سوريه بسيار تفاوت دارد. رئيس‌جمهور مصر بايد به اين نکته توجه داشته باشد که اکثريت مردم سوريه با جنگ و اقدامات تروريستي مخالفند و آنهايي که در اين کشور به عنوان معارض عليه حاکميت سوريه اقدام مي‌کنند، گروه‌هايي هستند که توسط کشورهاي خارجي حمايت و تغذيه مي‌شوند. اگر اکثريت مردم سوريه خواهان برکناري بشار اسد بودند، همان اتفاقي که در مصر و تونس افتاد، در سوريه نيز محقق مي‌شد. سوريه هنگامي که مبارک با سران رژيم صهيونيستي هم‌پياله بود و باده مي‌نوشيد تنها کشور هم مرز رژيم صهيونيستي بود که در مقابل اين رژيم به عنوان خط مقدم جبهه مقاومت، ايستادگي کرده است و اگر نبود اين مقاومت، اکنون مرزهاي اين رژيم جعلي از هم‌اکنون، فراتر هم مي‌رفت. اما نکته ديگري که در اين نوشتار بايد گفت، اتفاق مبارکي است که هنگام تحويل رياست جنبش کشورهاي غيرمتعهد به جمهوري اسلامي ايران رخ داد. تصور اين که جمهوري اسلامي ايران بخواهد رياست جنبشي را که «مبارک» رئيس آن است، تحويل بگيرد، ناخوشايند بود. اما اين اتفاق، با انقلابي که مردم مصر انجام دادند، نيفتاد و رياست آن پس از سرنگوني ديکتاتور مصر، توسط رئيس‌جمهور مردمي اين کشور به جمهوري اسلامي ايران تحويل داده شد. صحنه زيبايي که در تاريخ ثبت شد و تقدير الهي بر آن بود که مبارک سرنگون شود تا اجلاس تهران از عدم حضور او خشنود گردد. اجلاس تهران گرچه به پايان رسيد، اما نتايج، آن هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت تاثيرات خود را در صحنه‌هاي بين‌المللي خواهد گذاشت. کشورهايي هستند که در اين جنبش عضو مي‌باشند، اما به واقع غيرمتعهد واقعي نيستند، استقلال واقعي خود را حفظ نکرده‌اند و تحت تاثير سياست‌ها و فشارهاي کشورهايي همچون آمريکا و اتحاديه اروپا قرار دارند. استقلال واقعي آنها باعث خواهد شد تا مانع بزرگي بر سر راه سياست‌هاي استعماري آنها باشد. ايران اکنون به عنوان رئيس اين جنبش افق تازه‌اي را به روي کشورهاي عضو گشوده است. کشورها از اين فضاي تازه بايد نهايت استفاده را ببرند.